واکاوی جایگاه قبایل و عشایر در مناسبات قدرت در دوره قاجار
کلمات کلیدی:
قاجار, قبایل, عشایر, ایلات بختیاری, ایلات قشقایی, شاهسون, ترکمن, مناسبات قدرت, دولت مرکزی, تاریخ سیاسی ایرانچکیده
این مقاله به بررسی جایگاه قبایل و عشایر در مناسبات قدرت دوره قاجار میپردازد و تلاش میکند با رویکردی تاریخی-تحلیلی، نقش ایلات عمدهای چون بختیاری، قشقایی، شاهسون و ترکمن را در ساختار سیاسی ایران سده نوزدهم و اوایل سده بیستم واکاوی کند. پرسش محوری این پژوهش آن است که دولت قاجار چگونه با قبایل تعامل میکرد و این تعامل چه تأثیری بر توازن قدرت بین دولت مرکزی و نیروهای پیرامونی داشت. دادههای مقاله بر پایه اسناد تاریخی، گزارشهای سیاسی، سفرنامهها و منابع پژوهشی معتبر گردآوری شده و با تکیه بر نظریههای قدرت سنتی و مدل مرکز-پیرامون تحلیل گردیدهاند. یافتههای پژوهش نشان میدهند که دولت قاجار در مواجهه با قبایل، همواره در حالت تعارضی میان سرکوب و ائتلاف قرار داشت. در برخی موارد، دولت با اعطای منصب، زمین، و القاب تلاش در جذب خانهای ایلات داشت، و در موارد دیگر با خلع ید، تبعید یا اقدام نظامی، به سرکوب آنها روی میآورد. مشارکت قبایل در بحرانهای سیاسی، بهویژه انقلاب مشروطه، نشان میدهد که این گروهها صرفاً نیروهای سنتی حاشیهای نبودهاند، بلکه کنشگرانی سیاسی با تأثیرگذاری ملی محسوب میشدند. بررسی موردی ایلات نشان میدهد که نقش عشایر در تثبیت یا تضعیف دولت، بهویژه در مرزهای جغرافیایی و ادوار بحران، بسیار تعیینکننده بوده است. این پژوهش در نهایت پیشنهاد میدهد که برای فهم بهتر تاریخ قدرت در ایران، باید نقش قبایل را از حاشیه به متن تحلیلهای سیاسی-تاریخی آورد.
دانلودها
مراجع
Afary, J. (1996). The Iranian Constitutional Revolution, 1906-1911: Grassroots Democracy, Social Democracy, & the Origins of Feminism. Columbia University Press.
Eisenstadt, S. N. (1966). Modernization: Protest and Change. Prentice-Hall.
Khazeni, A. (2009). Tribes and Empire on the Margins of Nineteenth-Century Iran. University of Washington Press.
Tapper, R. (1997). Frontier Nomads